ببیـــــــن
من هم
مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها
از تو یـــــادگاری دارم
ولــــی
یــــادگـــاری من
با بقیه فــــرق دارد
یــــــادگــــــاری مــــن
از تو
ســــینه ای پر از درد اســـــت ...
مثل گل باش
گل هايي كه در انزواي جنگل ميرويند عطر خود را منتشر مي كنند
چه ، كسي در آنجا باشد كه از آنها قدرداني كند ، چه نباشد
چه ، كسي از كنارشان بگذرد چه نگذرد
معطر بودن طبيعت گل است
مانند انسان هايي كه وجودشان سرشار از عشق است و بي هيچ توقعي لبخند ميزنند و مهربانند.
تقديم به آنهايي كه بي توقع مهربانند..
گاهے خـבا را صـבا ڪن
بے آنڪه چیزے بخواهے
بے آنڪه گله اے ڪنے ،
بے آنڪه بگویے چرا ڪاش اگر
بے آنڪه تمام آنچه ڪه نیست
را به اوטּ نسبت בهے بے آنڪه حتے بخواهے توبه ڪنے